شهید محمد اتابه
نام پدر: علی
محل تولد: گوراب زرمیخ
تاریخ تولد: 1366/05/15
تاریخ شهادت: 1395/08/09
محل شهادت: منطقه آکادمی نظامی حلب سوریه
یگان اعزامی: لشکر 16 قدس گیلان
وضعیت تأهل: متأهل
میزان تحصیلات: کارشناسی
بخشهایی از وصیتنامه شهید محمد اتابه:
بسمالله الرحمن الرحیم
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علی ولی الله
با تقدیم درود و سلام به محضر مقدس حضرت ولیعصر ارواحنا فدا و نایب بزرگوار و عزیزش خورشید تابان امید محرومان، پدر یتیمان، جان دهنده به این تنهای بیجان امام خامنهای و درود و سلام به شهدا و خانواده گرانقدرشان و بر رزمندگان پرتوان اسلام.
شهادت در قاموس اسلام کاریترین ضربات را بر پیکر ظلم و شرک و الحاد میزند و خواهد زد و تاریخ اسلام این را ثابت کرده است، من نیز در پوست خود نمیگنجم و پاهایم به امر من نمیباشند و خویش را در قفس محبوس میبینم و میخواهم از قفس به در آیم، جنگ در سوریه جنگ ما جنگ علیه کفر است و ملت ما باید خودش را آماده هرگونه فداکاری نمایند و در چنین میدان وسیع و این هدف رفیع انسانی و الهی جاندادن و فداکاری امری بسیار ساده و پیشپاافتاده است و خدا کند که ما توفیق شهادت متعالی در راه اسلام و با خلوص نیت پیدا کنیم.
خدمت پدر و مادر عزیزم سلام عرض میکنم و از آن بزرگواران طلب بخشش میکنم و ای عزیزان شما حق بزرگی بر گردن من داشتید و باید ببخشید که نتوانستم فرزند خوبی برای شما باشم و جبران آن همه محبتها را بکنم؛ اما چه کنم که همین مقدار امانت در دست شما بودم و قول میدهم انشاءالله اگر شهید شدم و خداوند این حقیر را جزء شهدا قرارداد حتماً شما را شفاعت خواهم کرد و زبان ناقص و قاصرم توانایی تشکر از شما بزرگان را ندارد امیدوارم خداوند متعال صبر و اجر به شما عنایت فرماید. یاد و خاطره مادربزرگ عزیزم گرامی باد.
سخنی با همسر عزیزم و فرزند دلبندم امیرحسین: همسر گرامی و فداکارم مرا حلال نما و این را بدان که بسیاری از توفیقات معنوی و دنیوی که نصیب من شده همهاش از لطف و دعا و صبر و استقامت تو بود. همانا که گفتهاند مرد در دامن زن به عرش میرود گویای سیما و اعمال و رفتار توست و این را هم میدانم که بهترین تعلیموتربیت را به فرزندم خواهی آموخت و از تو میخواهم که بهتمامی حساب و کتابهای من که از آن کاملاً آگاهی رسیدگی کن انشاءالله به لطف پروردگار حقی بر گردن من در این دنیا نباشد و باقی نماند.
همسر عزیز و فداکارم بارها برایت گفتهام که در تمام لحظات زندگیام خصوصاً پیادهروی اربعین و حرم اربابم اباعبدالله الحسین و حضرت عباس برایت دعا کردهام که انشاءالله بهترین سعادتهای دنیوی و اخروی نصیبت گردد و باز در این سفر پر از عشق و معرفت در جوار حرم پر از رحمت و معرفت حضرت زینب و حضرت رقیه برایت دعا میکنم که در این لحظههای تنهایی و در آن عالم محشر با بهترین و عزیزترین زنان عالم هستی که همنام توست و مادر همه ماهاست که انشاءالله من هم در لحظه مرگم به دیدارشان نائل شوم همنشین باشی و در روز قیامت از تو شفاعت نمایند. انشاءالله. امیدوارم انشاءالله در این راهتوشهای باشد برایم در آن روز حسرت و شرمندگی.
فرزندم امیرحسین بابا تا میتوانی به مادرت محبت کن و به او توجه نما و از حرفها و رفتارها و کردارش پند بگیر و آنگونه رفتار کن که خداوند دوست دارد و میپذیرد و تابه ولایت باش که انسان بی ولایت پوچ است و توشهای به همراه ندارد. به نماز و واجباتت توجه کن و بدان همیشه و همهجا خدا حاضروناظر بر اعمالت هست، برایم دعا کن و بدان که من هم برایت دعا میکنم.